نگاهی دوباره
چو فردا رسد کار فردا کنیم
- نظرات
- نویسنده: مدیر سایت
- 9914
گرفتاریهای امروز ما عمدتاً نتیجه بیتوجهیهای گذشته ما هستند. زمانی که مشکل هنوز به مشکل تبدیل نشده خیلی بهتر و با خیال راحتتر میتوان برای پیشگیری یا مقابله با آن برنامهریزی کرد. بیخیالی، سهلانگاری، ترس از رویارویی با مشکلات، کوچک شمردن مشکل، نداشتن تفکر سیستمی، و فقدان نگاه آیندهنگر از جمله مواردی هستند که خیلیها را به سمت فلسفه «زیستن برای امروز» سوق میدهند. این نوع نگاه به زندگی گر چه در کوتاه مدت زندگی را سهلتر میکند، اما در نهایت به آن جا میانجامد که انگ «بیفکری» و «بیمسئولیتی» را نقش پیشانی این عده میکند.
آن سوی قضیه هم کسانی قرار دارند که بیش از اندازه در فکر فردا هستند و دغدغه مداوم فردا و فرداهای نیامده (که شاید هرگز برایشان نیایند) کام آنها را تلخ، و زندگی را بیش از آن چه که هست برایشان دشوار میکند. این عده نیز راحتی و آرامش امروز را از دست میدهند و اضطراب و نگرانی دائم نسبت به آینده را همنشین خود میکنند.
تعیین حد و مرز کار امروز و فردا و میزان پرداختن به آینده همه جا مهم است و زمانی که بحث سازمان پیش میآید، اهمیت آن دو چندان میشود زیرا در یک سازمان، جهتگیری غیرمنطقی به سوی هر یک از این نوع دیدگاه نه تنها بر خود شخص، بلکه بر مجموعهای از افراد داخل و بیرون سازمان تأثیرگذار خواهد بود. در این خصوص نظرات تعدادی از خوانندگان نشریه را جویا شدیم تا ببینیم نسبت به این ضربالمثل چه طرز فکری دارند.
حسین اولیایی- کارشناس زمینشناسی
هر سازمانی که استراتژی دارد باید برای تحقق اهدافش برنامهریزی کند و این یعنی برنامهریزی برای فردا. بنابراین، در سازمانها عملاً شما اگر بخواهید هم نمیتوانید فردا یا آینده را نادیده بگیرید. البته چون سازمانها سیستمهای باز هستند حتی با وجود برنامهریزی، باز هم بروز مشکلات پیشبینی نشده اجتنابناپذیر است. به نظر من در این قبیل موارد میتوان گفت که «چو فردا رسد کار فردا کنیم» و مشکلات غیرقابل پیشبینی را در زمان خود حل کنیم.
مهدی ابراهیمی- مدیر اداری شرکت ریوا تدبیر
به راستی چرا طبیعت ما چنان است که هر گفته و پندی را هر چند حکیمانه آن طور تفسیر به رأی میکنیم که محصول مورد نظر از آن برچینیم. شاید آن روز که نظامی گنجوی این سخن حکیمانه و این دُرّ ناب میسفت در تصورش هم نمیگنجید که ما سخن وی را دستمایه کاهلی و سستی خود کنیم. دقت در تعالیم دینی و علوم روز نیز به ما نشان میدهد که ژرفاندیشی و دقت در امروز، امروز ما را موفقتر و آینده را خالی از هول و اضطراب میکند، و بذرکاری مناسب امروز محصول نیکوی آینده را در پی خواهد داشت. با توجه به آن چه گفته شد بهتر است اولاً حال را غنیمت بشمریم، سخت بکوشیم، و بر فردای نیامده غم نخوریم و دوماً آن جا که صحبت از برنامهریزی و آیندهنگری است، کمالطلب باشیم و آن جا که صحبت از عمل است، واقعبین.
علی معادیخواه- مدیر مرکز زبان سازمان مدیریت صنعتی
به نظر من بد نیست که کار فردا را همان فردا انجام دهیم، به شرط آن که از مهارت مدیریت زمان بهرهمند باشیم و از پیش برنامهریزی آینده را کرده باشیم. این کار باعث تمرکز بیشتر روی کارهای امروز، افزایش قابل توجه بازدهی، و کاهش اضطراب ناشی از حوادث احتمالی آینده میشود.
علی خسروی- دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت مالی
شاید تا به حال این جمله را شنیده باشید که «حالا تا فردا وقت زیاد است» یا «تا فردا خدا بزرگ است». این طرز فکر به بیخیالی و بیبرنامگی میانجامد. شاید به صورت موقت باعث آرامش شود، ولی اگر از امروز فکر فردا را نکنیم و برنامهریزی دقیقی نداشته باشیم، فردا هم دچار مشکل خواهیم شد و نگرانی و اضطراب ما افزایش مییابد. در دنیای امروز برنامهریزی و هدفگذاری برای آینده لازم و ضروری است.
دکتر افشین صفایی- مسئول آزمایشگاه کوهسار البرز
مصداق این گفته در محیط کار بیمسئولیتی است که به طور طبیعی منجر به بیبرنامگی هم میشود. به نظر من اعتقاد به این عبارت جنبه مثبتی برای مدیران ندارد. به عبارت دیگر، این که فکر کنیم یک مدیر با داشتن چنین طرز فکری میتواند آسوده خاطر باشد و بهتر تصمیم بگیرد اصلاً درست نیست. شاید در کشورهای در حال توسعه برای آرام کردن و تخدیر افراد کارساز باشد، اما در واقع چاره درد نیست- افیونی است در کنار سایر مخدرها!
فرزاد برنجی- مدیر فروش ردبول شرکت پخش سایه سمن
بنده معتقدم فردا از دیروز شروع شده و بعید به نظر میرسد کسی، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری و حرفهای، خواهان فردای بهتر نباشد. برنامهریزی و داشتن هدف و حرکت به سوی آن از الزامات زندگی اجتماعی است که فقدان آن به منزله گام برداشتن در فضایی مهآلود به سوی هدفی مبهم است.
کار و زندگی اگر با برنامه باشد استفاده بهینه از منابع و کاهش استرس و اضطراب و نگرانی را به همراه خواهد داشت و اگر بیبرنامه باشد، به اتلاف منابع و رویارویی با انواع شوک و استرس منجر میشود. از دید علمی باید گفت که فلسفه ایجاد سازمانهایی نظیر ایزو اهمیت دادن به فرایند برنامهریزی مدون بر اساس اهداف تعیین شده، فرایندها، و امکانات سازمان میباشد که این نیز دلیلی است بر اهمیت برنامهریزی برای آینده.
مفاهیمی چون تهیه طرحهای توجیهی، سند چشمانداز خطمشی سازمانی، برنامه کسب و کار، برنامهریزی استراتژیک، و ... همگی مؤید این جمله هستند که «شروع فردا از دیروز است».
محمد رضا ملکی- مدیر عامل شرکت آسیا لنت
به این ضربالمثل از دو منظر میتوان نگاه کرد: (1) با ترس از مشکلات فردا سنکوپ نکنیم و امروز دست از کار برنداریم، خدا بزرگ است؛ و (2) بدون برنامه و بیخیالی طی طریق نکنیم که شاید فردا نیز مانند امروز بگذرد. در این حالت ما هر روز بدهکارتر شده و با مشکلات بیشتری روبهرو میشویم. به اعتقاد من فکر نکردن به مسائل آینده همانند باز کردن بارهای اضافۀ فردا از بالن امروز است که موجب اوج گرفتن آن میشود و از سوی دیگر، برنامهریزی مناسب موجب میشود که بالن زندگی برای رسیدن به فردایی بهتر بیشتر و بیشتر اوج بگیرد.
سید ضیاالدین اعلی زاده- مترجم رسمی انگلیسی
یکی از مشکلات سازمانها نگرانی از آینده است. اگر با دیدی مثبت به این ضربالمثل توجه شود میتواند ترس موهوم از آینده و دغدغههای مزاحم برای پیشرفت سازمان را از بین ببرد. اما از آن جا که هیچ کاری (حداقل اموری که نیاز به سازماندهی و برنامهریزی دقیق دارند) بینیاز از تحلیل وقایع آینده نیست، عمل کردن صرف بر اساس این ضربالمثل میتواند فردای سازمان را با مشکل مواجه کند و این جنبه منفی آن است. فردا بینیاز از تلاش امروز ما نیست و نباید از امروز غافل شویم. فردای ما برایند امروز ما است.
بهاره نوژن- مشاور مطبوعاتی
“همان به كه امشب تماشا كنيم!”
یکی از عوامل موفقیت در هر کار، مدیریت زمان است. زمان سرمایهای است که میتواند به یکی از کارامدترین ابزارهای موفقیت درسیستمهای مدیریتی تبدیل شود، و در صورت عدم مدیریت صحیح زمان ممکن است فرد یا سیستم تحت مدیریت وی دچار چالشهای جبرانناپذیر شوند. این نعمت گران قدر، قابل ذخیره یا قرض دادن نیست. وقتی فرد درک درستی از این مسئله پیدا کرد، هرگز اجازه نمیدهد ثانیههای برگشتناپذیر زمان از دست بروند. زمان حال اهمیت دارد زیرا پایه و اساس آینده است. فردای بهتر وقتی شکل میگیرد که امروزِ ما مدیریت شده باشد. اگر بخواهیم «چو فردا رسد کار فردا کنیم» را سرلوحه زندگی و کار خود قرار دهیم بیشک زمان حال را از دست میدهیم و در آینده دچار سردرگمی، اضطراب، استرس، و ناتوانی در مدیریت امور خواهیم شد.
ایرج شبانی- سرپرست کارگاه ساختمانهای غیر صنعتی NIB
من به اشخاصی که از این ضربالمثل استفاده میکنند اطمینان و اعتقادی ندارم، زیرا این ضربالمثل در ابتدا موجودیت انسان و امید و تلاش را نقض میکند و سپس آرامش لازم را برای اجرای یک زندگی خوب از انسان میگیرد. به نظرم این ضربالمثل باعث برطرف شدن استرس انسان نمیشود و او را دچار بیخیالی میکند که این بدترین درد یک جامعه است. انسان بیخیال به تدریج از اهدافش دور میشود و در کار و زندگی طوطیوار عمل میکند.
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان