نگاهی دوباره
شریک اگر خوب بود، خدا هم برای خودش میگرفت!
- نظرات
- نویسنده: مدیر سایت
- 22483
مردم نقاط مختلف دنیا نسبت به شریک و شراکت نظرات متفاوتی دارند. مثلاً فرانسویها یک ضربالمثل دارند که میگوید: «قدرت شریک ندارد». هندیها هم ضربالمثلی دارند که میگوید: «همیشه یکی از شرکا بهترین قسمت سیب را گاز میزند». یک ضربالمثل روسی هم هست که میگوید: «شراکت اختراع شیطان است».
بدبینی در مورد این موضوع خاص جامعه ما نیست. با وجود این، انسان ناگزیر است برای تأمین نیازهای خود در بسیاری از امور رابطه شراکتی برقرار کند.
خیلی از ما بارها شاهد تجربیات تلخ شرکایی بودهایم که بعد از چند سال یا حتی چند ماه کار مشترک با آهی جانسوز از «بد بودن شراکت» داد سخن میدهند؛ کسانی که نقشههایشان برای راهاندازی یک کسب و کار پرسود همراه با کسب وجهه و اعتبار اجتماعی و ایجاد یک رابطه ناگسستنی نقش بر آب شده و تا پایان عمر از هر چه شریک و کار شراکتی است انزجار پیدا کردهاند. نکته جالب این که در این مواقع معمولاً هر یک از طرفین دیگری را مقصر میخوانند! اگر خوش شانس باشند و معادلات شراکت آنها خیلی پیچیده نباشد با ریش سفیدی چند دوست و آشنا موضوع ختم به خیر میشود، که البته دلخوری آن تا پایان عمر باقی میماند. آنها هم که این قدر خوش شانس نیستند، کارشان به وکیل و دادگاه میکشد و علاوه بر لطمات روحی فراوان، باز ماندن از کارهای سازنده، تحمل هزینههای گزاف، و از بین رفتن روابط دوستی یا فامیلی با طرف مقابل، جماعتی را درگیر این جدایی میکنند.
البته در این میان گاه به افرادی هم بر میخوریم که کمی «منصفانهتر» به قضیه نگاه میکنند و ضمن برشمردن نقاط ضعف طرف مقابل، کاستیها و ندانمکاریهای خودشان را نیز میپذیرند. اگر از آنها بپرسید که شراکت خوب است یا بد، معمولاً با واقعبینی بیشتری به شما پاسخ میدهند که شراکت خود به خود چیز بدی نیست، اما اصولی دارد که اگر از آنها پیروی نشود، ممکن است نتیجه مطلوبی به دنبال نداشته باشد. در ادامه نظرات برخی از خوانندگان را در باب شراکت و ضربالمثل «شریک اگر خوب بود، ...» میخوانیم.
معصومه ساداتی فر، مسئول کتابخانه بانک مسکن:
بیشتر ضربالمثل ها قابل تفسیرند. در محیط کار اداری اگر وظایف بر اساس تخصص افراد تقسیمبندی شده باشند، هر فرد میتواند به تنهایی از عهده کار برآید و احتیاجی به شریک ندارد. به این ترتیب، عواقب انجام کار نیز بر عهده وی خواهد بود. اما در جامعه انسانی زندگی، کار، و ایفای نقش مستلزم همکاری با دیگران است و انسانها میتوانند هویت فردی و اجتماعی خود را در گروه و سازمان ابراز نمایند.
جمشید تقیپور:
برداشت عامیانه از این ضربالمثل نشان دهنده نوعی نگاه بدبینانه به مسئله شراکت و همکاری است که به نظر من ناشی از تجربه ناموفق در شراکت و نیز مقصر دانستن دیگران و عدم پذیرش سهم خود در شکست است. این دیدگاه با کار جمعی و تیمی نیز سر سازش ندارد. اگر بخواهیم کمی عمیقتر این ضربالمثل را بررسی کنیم باید توجه داشته باشیم که شراکت با واگذاری مسئولیت خیلی فرق دارد و نیز مقایسه مخلوق با خالق نیز قیاس معالفارق است
فرزاد برنجی، مدیر فروش ردبول شرکت پخش سایه سمن
به نظر من موضوع فوق را باید از منظرهای مختلف بررسی کرد. نخست این که اصل موضوع صحیح نیست چرا که داشتن شریک با ذات مقدس خداوندی تناقض دارد، اما برای انسان خاکی امری ضروری و حیاتی است. دوم این که احتمالاً ضربالمثل مذکور ساخته و پرداخته کسانی است که چون تجربه خوبی از شراکت نداشتهاند، خاطره خوبی از آن به یاد ندارند.
برای تحلیل موضوع باید تعریف درستی از شراکت داشته باشیم. شراکت یعنی ترکیبی از دو یا چند نفر که برای دسترسی به اهداف مشترک با یکدیگر توافق و در همان جهت عمل میکنند. حال سعی کنید در مورد هر یک از سؤالات زیر چند دقیقه فکر کنید تا بهتر به نتیجه برسید:
1- آیا ازدواج یک نوع مشارکت است؟
2- به نظر شما چه درصدی از کسب وکارهای موفق فعلی قابلیت راهاندازی بدون مشارکت را دارا بودند؟
3- چه درصدی از شراکتها (از هر نوع) به موفقیت و چه درصدی به شکست منتهی شدهاند؟
نتیجه این که اگر در انتخاب شریک درست عمل کنیم و اگر اصول شراکت را بدانیم و به آنها پایبند باشیم سینرژی یا همافزایی جالب توجه و معنیداری را شاهد خواهیم بود. هم فکر بودن طرفین از اصول اولیه شراکت است و شراکت نباید با رفاقت قاطی شود.
آقای مهدی آقاجانی، کارشناس علوم اسلامی:
اولاً میگویند «یدالله معالجماعه» یعنی «دست خدا با جماعت است»، ولی نه هر جماعتی. دست خدا با جماعتی است که در چارچوب عقل و شرع و علم و قانون و اخلاق حرکت میکند. شراکت نیز اگر با رعایت شرایط و ضوابط آن باشد و در مواردی باشد که خردمندان آن را توصیه میکنند و لازم میدانند، فرصت تلقی میشود و نقطه مقابل آن انزوا است که به شکست و در حاشیه قرار گرفتن منجر میشود. شراکت در مواردی که تجربه به موفقیت آن گواهی داده نه تنها بلا اشکال، بلکه منطقاً ضروری است.
نکته دوم این که شراکت در موارد متعددی کاملاً مردود و موجب شکست و گرفتاری میشود. گاهی اوقات هم چارهای جز شراکت نیست که در آن صورت باید به شکلی صحیح مدیریت شود. بیش از صد شرط در انجام شراکت لازم است که اگر حاصل نشود گرفتاری فراوان به وجود میآورد. شرایطی مثل انتخاب شرکایی عاقل، صادق، کریم، با همت، مؤمن، و امین که هر کدام ضامن رعایت حقوق شراکت هستند. فهرست بلندی هم در شرایط حقوقی و نحوه انعقاد قراردادها وجود دارد که اگر رعایت شوند، شراکت نتیجه خوبی خواهد داشت.
بهرام امینی، مدیر عامل شرکت خدمات مهندسی مکانیک خاک:
درباره یکتا بودن خدا بحثی نیست، اما این گفته درباره مردمان درست نیست. هر چند در ریاضی 2=1+1 است، اما شراکت اگر همراه با همدلی و هماهنگی دو شریک باشد، نتیجه و برآیند کار آنها به علت همافزایی به مراتب بیش از 2 است. مثال آن، ازدواجهای موفق و تعالی زن و شوهر است. در شراکت بد، به علت عدم هماهنگی، برآیند شراکت نه تنها 2 نیست، بلکه به علت صدمهای که به کار یکدیگر میزنند حتی 1 هم نمیشود! هر چه تعداد شریک هماهنگ بیشتر، بهتر!
زهرا سادات خلفی، دبیر ادبیات هنرستان حضرت زهرا در استان البرز:
شراکت در امور تجاری و اقتصادی بسیار مهم و مؤثر است و قیاس این مقوله با ضربالمثل «اگر شریک خوب بود خدا هم برای خودش میگرفت» قیاس معالفارق است. خداوند در قرآن میفرماید که وجود بیش از یک خالق موجب بینظمی و آشفتگی در نظام خلقت میشود، در صورتی که اگر شراکت دو یا چند نفر مبتنی بر اصول و به دور از منفعتطلبی و سودجویی فردی باشد و با نیت خیر و با در نظر گرفتن مصلحت کل گروه باشد، بسیار مفید و سودآور خواهد بود و انجام کارها را تسهیل میکند.
رضا دارابنوش تهرانی، مدیرعامل شرکت آلومینیوم صنعت اتحاد:
جوامع بشری به تناسب تکامل و پیشرفت خود از روحیه اندیوالیستی یا فردگرایانه ناگزیر به سمت تشکیلات و پیچیدگی میروند که این امر شراکت در امور را اجتنابناپذیر میکند. متأسفانه در ایران هنوز هم در قرن 21 شاهد یک روحیه فئودالی، قبیلهای، و عشیرتی در تمامی ارکان زندگی اکثریت مردم هستیم. اگر بخواهیم از قافله تمدن بشری عقب نمانیم باید جمعی کار کردن، جمعی فکر کردن، و مدنیت قرن حاضر را بیاموزیم و این خود مفهوم شراکت است. بنده هم موافقم که خدا شریک ندارد، ولی این قیاس از اساس قیاس درستی نیست و باید کمی در آن تأمل کرد.
محمد حسن کلیدری، مدیرعامل شرکت تعاونی کشاورزی سبزیکاران پیشرو شهرستان نیشابور:
این ضربالمثل زیبای فارسی را میتوان این گونه تفسیر نمود که خداوند به دلیل کامل بودن خود هیچ نیازی به شریک نداشته و ندارد، ولی آدمی به دلیل عدم تکامل و فناپذیری و اشتباهات مکرر خود در کار و زندگی گاه نیاز به یک شریک شایسته و مناسب پیدا میکند. بدون شراکت بسیاری از کارها را نمیتوان انجام داد و البته بسیاری از کارها هم بوده که وقتی به دست شراکت سپرده شدهاند به شکست انجامیدهاند. به نظر من شراکت زمانی مفید فایده خواهد بود که دو طرف شناخت کامل و وافی از روحیات اجتماعی و اقتصادی یکدیگر داشته باشند.
علیرضا زینال زاده، کارشناس ارشد خدمات مشتریان در کشتیرانی ج.ا.ا.:
داشتن شریک در بسیاری از اموری که افراد به تنهایی قادر به انجام آنها نمیباشند، الزامی است. البته در ایران از آن جا که انجام امور شراکتی قانونمند نیست و یا اگر هم باشد به آن عمل نمیشود، بعد از رسیدن به موفقیت، شرکا از هم جدا میشوند. در مقابل ضربالمثل مورد بحث، ضربالمثلی هم داریم که میگوید: «یک دست صدا ندارد». به اعتقاد من داشتن شریک توان شرکت را بالا میبرد، مشروط بر این که از یک سری ویژگیهای لازم برای شراکت برخوردار باشد که این موضوع در جای خود قابل بحث است.
دکتر سید مهدی مهدوی مرتضوی:
این ضربالمثل مربوط به دیدگاه سنتی کار در ایران است. مدیریت و شیوههای نوین کار جمعی به تازگی در ایران رواج پیدا کرده و هنوز دیدگاه سنتی در جامعه سرمایهگذاری ایران رواج دارد. در جوامع پیشرفته به قدرت ایجاد هماهنگی درون-گروهی بسیار بیشتر از تواناییهای انفرادی اهمیت داده میشود ولی ضربالمثلهای ما ایرانیان ریشه در باورهای قدیمی ما دارد و ایجاد تغییر در این باورها زمان بسیار زیادی را طلب میکند و تا توسعه متعالی بازار و سرمایه و تسری آن به عموم جامعه (مثل بورس) به طول خواهد انجامید. به هر صورت، در کارهای بزرگ و پیشرفته شراکت اجتنابناپذیر است.
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان